به گزارش حاشیه ورزش ، شاید بتوان گفت، فوتبال پایه، یکی معضلهای همیشگی فوتبال ایران بوده است؛ مسالهای که سالهای سال است برای آن راهحل و سیستم نظاممندی در نظر نگرفته شده است و این در حالی است که در فوتبال روز دنیا، فوتبال پایه هر کشور، یکی از ستونهای اصلی آن فوتبال به شمار میآید.
در ایران اما شرایط کاملا متفاوت بوده است. بازیکنان بااستعداد ایرانی هیچوقت برای پیشرفت، بستر مشخصی نداشتند و به قولی با گل کوچک و زمین خاکی و با اراده خودشان توانستند به یک جایگاه مشخصی در فوتبال پایه دست پیدا کنند.
در فوتبال ایران، بحث اولی که هیچوقت به آن توجه نشده است، بحث استعدادیابی بوده است. شاید کمتر بازیکنی در فوتبال ایران پیدا شود که در سنین کم استعدادیابی شده باشد و طی گذراندن یک فرایند آکادمیک به فوتبال ایران معرفی شود و خود را به بالاترین سطح ممکن در فوتبال برساند و این هم ناشی از نبود ساختاری برای نظام استعدادیابی فوتبال کشورمان است.
همچنین بحث امکانات و زیرساخت نیز یکی از مسائل دیگری است که نه تنها در فوتبال پایه بلکه در فوتبال بزرگسالان کشورمان هم دیده میشود و سالهای سال است که کارشناسان و پیشکسوتان زیادی درباره فقر و نبود این مسائل صحبت کردند اما تا اینجای کار هیچ تغییر چشمگیری صورت نگرفته است.
این اتفاقات باعث شد تا سری به آکادمیهای پرسپولیس و استقلال بزنیم. آکادمیهایی که از نظر زیرساخت و امکانات، حرفی برای گفتن ندارند اما پر از استعدادهایی هستند که هر کدامشان میتوانند آینده فوتبال ایران را رقم بزنند.
آرش برهانی و محسن خلیلی در گفتوگویی که با ایسنا داشند، از فقر امکانات و زیرساخت در فوتبال پایه صحبتهای مختلفی را به میان آوردند و معتقد بودند باید یک اراده جمعی و متحدی برای پیشرفت در فوتبال پایه وجود داشته باشد.
در ابتدا صحبتهای آرش برهانی، مدیرآکادمی باشگاه استقلال را میخوانید:
فوتبال پایه ما نمیتواند با فوتبال پایه اروپا مقایسه شود
فوتبال پایه ما نمیتواند با فوتبال پایه اروپا یا حتی کشورهای حوزه خلیجفارس مقایسه شود چون اعتقاد من این است که تصمیمی نداریم که فوتبال پایه را پویا و شکوفا کنیم. در این زمینه هم اگر چیزی باشد، فقط شعار است. من سال ۲۰۰۶ در النصر عربستان بازی کردم. ما یک مربی آلمانی داشتیم و دیدم او یک گروه ۲۰ نفره برای آکادمی النصر آورده است. آنها سرمربی و مربیها و استعدادیاب برای تیم بودند. در آن موقع تمامی اطلاعاتی که به ما منتقل میشد به آکادمی هم منتقل میشد. در آن کلاسهای آنالیز برای بازیکنان فوتبال پایه برگزار میشد و ویدیوهای مختلفی از فوتبال بوندس لیگا برای آنها ارائه و آنالایز میشد که در حد خودشان چه کارهایی باید انجام بدهند.
ارادهای برای حرفهای شدن فوتبال پایه وجود ندارد
ما اصلا برنامهای برای فوتبال پایه نداریم. شاید ۲۰ درصد تیمهای لیگ برتری برنامه دارند. شاید بعد از صحبت من، افرادی بگویند که ما برنامه داریم اما آن کسانی که دارند اصولی کار میکنند و آکادمی دارند، همان ۲۰ درصد است البته همانها هم یک سری مشکلاتی دارند اما نسبت به فوتبال پایه خوب هستند. در کل ارادهای وجود ندارد که فوتبال پایه بتواند رنگ و بوی حرفهای بگیرد.
مربیانی در فوتبال پایه هستند که نمیتوانند بغل پا بزنند!
امکانات و زیرساخت یک بحث است و اینکه شما یک آکادمی حرفهای داشته باشی، یک بحث دیگری است. مثلا یک تیم شهرستانی، ورزشگاه اختصاصی برای تیمش دارد اما اینکه چطور اداره شود، اهمیت دارد. شاید یک تیم، یک مجموعهای را برای خود در حوزه آکادمی در نظر بگیرد و زیرساخت هم وجود داشته باشد اما ممکن است آن مربی، بازیکن را به عنوان منبعی برای کسب درآمد در نظر میگیرد یعنی به پدر آن بازیکن میگوید اگر این بازیکن میخواهد در اینجا بازی کند، باید فلان تومان پول بدهید. بحث دیگری که در آکادمی وجود دارد، حضور مربیهایی است که خودش بلد نیست بغل پا بزند بعد او را در آکادمی گذاشتند. همچنین افرادی وجود دارند که به خاطر اینکه از قدرت بیان خوبی برخوردار هستند و بازیکن میشناسند، هر سال یک تیم دارد و هر سال کلی بازیکنان بااستعداد به همین علت میسوزند چون حرفهایی درباره آیندهشان زده شده است و در نهایت فوتبالشان نابود میشود. من میگویم اگر زیرساخت هم داشته باشیم اما افراد مطلوبی را برای بازیکنان مد نظر نداشته باشیم، به هدف خود و پویایی آکادمی نمیرسیم.
چه انتظاری داریم مربی فوتبال پایه دلسوز باشد؟
نقل مشهوری است که فکر میکنم از فرانتس بکنباوئر باشد که میگوید ما بهترین مربی تیم و لیگ خود را برای فوتبال پایه میگذاریم. آنها این کار را میتوانند انجام دهند چون به فوتبال پایه اهمیت میدهند و در اندازه ظرفیتهای موجود شارژ مالی میکنند اما اینجا مربی ما در فوتبال پایه قراردادش ۲۰ میلیون تومان است. این پول در ۱۰ ماه، به ماهی ۲ میلیون تومان تبدیل میشود! با این وجود چه انتظار از مربی داریم که وقت بگذارد و دلسوز بازیکن باشد و از جای دیگری، پول نامشروع در نیاورد؟
نمیتوانم در مورد خیلی از چیزها صحبت کنم!
مقوله آکادمی خیلی شعاری شده است. خیلیها در این رابطه حرف میزنند اما به فوتبال پایه نمیرسند. در اینجا خواهش میکنم برای کسی سوءتفاهم نشود. شما میدانید و همه هواداران میدانند که در فوتبال پایه این حرفها وجود داشته است که مربی پدر و مادر بازیکن پول گرفته است. خواهش میکنم کسی برداشت شخصی خودش را از صحبتهای من نکند. ما نمیتوانیم منکر این مسائل شویم. در فوتبال پایه هیچ کار و عملکرد خیلی برجستهای صورت نگرفته است. من الان مسئولیت آکادمی باشگاه استقلال را برعهده گرفتم و خیلی چیزها را میدانم و نمیگویم چون این کار خودزنی است.
اینقدر اوضاع فوتبال پایه خراب است، که دلالی در آن گم است!
در فوتبال ما خیلی کسب و کار و شغل ایجاد شده است. بعضی از دوستان هستند که این بازیکنان جوان را میگیرند و به تیمهای مختلف آنها منتقل میکنند. بعضیها با این اتفاقات میتوانند پیشرفت کنند و برخیها هم فوتبالشان نابود میشود. من میگویم فوتبال پایه اینقدر اوضاعش خراب است که بحث دلالی در آن گم است. ما باید مشکلات فوتبال پایه را اولویت بندی کنیم. مثلا ما وقتی ۱۰۰ میلیارد تومان هزینه باشگاه میکنیم، از این پول باید ۵ میلیارد تومان هزینه فوتبال پایه باشد. باید از درآمدهای اسپانسر، درصدی از آن به فوتبال پایه اختصاص یابد. خیلیها در این فوتبال پایه هستند که چند بازیکن دارند که آنها به تیمهای مختلف انتقال میدهند.
قبلیها میخواستند برای فوتبال پایه کاری کنند اما وقت نشد!
ما باید به فوتبال پایه خود خیلی بیشتر از اینها اهمیت بدهیم. شما اگر دقت کنید، مدیران فوتبالی ما، اثرات قابل توجهی روی فوتبال پایه گذاشتهاند. مثلا یک تیم اگر آکادمی خوبی دارد، مدیر فوتبالی خوبی داشته است. من اگر بخواهم درباره آکادمی خودمان و گذشته صحبت کنم، شاید خیلیها ناراحت شوند چون آن مدیران هم در آن زمان خیلی مشکلات داشتند و وقت نداشتند که بخواهند به آکادمی رسیدگی کنند و آن را سازماندهی کنند که مثلا من مدیرآکادمی بدانم پولم از کجا درمیآید چه گروه آموزشی وجود دارد و چه افرادی برای اداره آن وجود دارد. با قبلیها هم من صحبت کردم، همه میخواستند که این کارها را بکنند اما وقت نشد.
دوست داریم در آکادمی خودمان روی اصول پیش برویم
ما در آکادمی استقلال سعی کردیم شرایط را به یک آکادمی درست و حسابی پیش ببریم که همه چیزش روی اصول باشد. این مساله انرژی خیلی زیادی میبرد. شما یک برنامه ۱۰ صفحهای داری و باید برای اجرایی کردن آن باید کلی انرژی بگذاری. ما خودمان داریم یک گروه آموزشی داریم درست میکنیم تا برای هر بازیکن یک پرونده کامل وجود داشته باشد و برای اولیا هم برنامه ویژه داریم چون میدانم خیلی از اولیا بودند که نگذاشتند فرزندشان پیشرفت کند چون نوع رفتار درست را نمیدانند.
چرا والدین باید پول لباس بدهد؟
دیدگاه مدیران باشگاه ما به فوتبال پایه خیلی مهم است. روز اول آقای آجورلو به من گفت که من دارم مهمترین بخش باشگاه استقلال را دارم به شما میدهم و باید وقت و هزینه قابل توجهی برای آن در نظر گرفته شود. به طور کلی اگر مدیر باشگاه همکاری نکند و رسیدگی نکند، نمیتوانم برنامههای خود را پیش ببرم. مدیران باید بخواهند که یک آکادمی پویا و پاک داشته باشند. مثلا مورد بوده که والدین بازیکن، پول هتل تیم را داده است و این خیلی زشت است. چرا باید والدین بازیکن، پول لباس بدهد؟ این مساله به این برمیگردد که سیاستگذاریها چگونه پیش برود. اگر کسی بخواهد به آکادمی باشگاهش برسد، باید هزینه کند و از این هزینهها میتواند درآمد کسب کند چون این هزینهها سرمایهگذاری است. متاسفانه برخیها به آکادمی به عنوان یک هزینه اضافه به آن نگاه میکنند و تمام فساد آکادمیها هم به خاطر همین است. اگر بتوانیم مسائل مالی فوتبال پایه را حل کنیم، نزدیک ۷۰ درصد از مسائل فوتبال پایه ما حل میشود.
داور سر تیمهایی مثل ما کسب تجربه میکند!
من از برنامهریزی مسابقات راضی هستم. در مورد داوری هم واقعا دیدم که برخی صحنهها وجود دارد که اگر بخواهم به یک والدین بازیکن نشان دهم که چیزی از فوتبال نمیداند، میتواند تشخیص دهد که آن توپ پنالتی یا آفساید بوده است اما داور سر تیمهایی مثل ما کسب تجربه میکند. این مشکلات وجود دارد چون برخی تیمها شخصی اداره میشود و اگر از داوری ضرر ببینند، دلسرد میشوند. باید یک راهکار درستی وجود داشته باشد تا هیات فوتبال هم انتخابهای درستتری داشته باشد.
به ۲ نفر پیشنهاد استعدادیابی دادم، فکر کردند دارم توهین میکنم!
ما همچنان در مساله استعدادیاب مشکل داریم. همین چند وقت پیش، من به ۲ نفر پیشنهاد استعدادیابی آکادمی را دادم، فکر کردند که من دارم به آنها توهین میکنم. این یعنی به این معنی نیست که ساختار تنظیمشدهای وجود ندارد تا جایگاه استعدادیاب مشخص باشد. افراد استعدادیاب کلاس و دورههای آموزشی میبینند. بخش مهم یک باشگاه، استعدادیابی است. من داشتم خاطرات آقای فرگوسن را میخواندم و میگفت ماهی یک بار با استعدادیابها میرفتم و بررسیهای لازم را انجام میدادم. فرگوسن نزدیک به ۴۰ استعدادیاب داشته است و این آدمها اینقدر برایش ارزشمند بوده است که مرتبا با آنها جلسه میگذاشته است و همیشه رابطه خوبی با آنها داشته است. فکر کنم در کشور ما هنوز بحث استعدادیابی هنوز جا نیفتاده است. در حال حاضر شنیدم فدراسیون فوتبال چند نفر را برای استعدادیابی تیمهای ملی گذاشته است اما در تیمهای باشگاهی چنین چیزی وجود ندارد. ما خودمان سعی کردیم به استعدادیابها در آکادمی استقلال برنامه بدهیم تا آن چیزهایی که انتظار داریم را عملی کنند.
از جیرفت تا سراوان میتوان استعداد پیدا کرد!
ما استعدادهای زیادی داریم اما سیکل درستی برای استعدادها وجود ندارد که مثلا بازیکن از رده نونهالان پیش برود تا به رده امید و بزرگسالان برسد و بیشتر مثل مهدی قایدی در ۱۶-۱۵ سالگی اینقدر خوب فوتبال بازی میکند که برجسته میشود. به خاطر همین میگویم بحث استعدادیابی خیلی مهم است. شما یک بازیکن را میبینید که تمام فاکتورهای یک فوتبالیست حرفهای را دارد اما نمیتواند مثلا در یک تیمی بازی کند چون بحث استعدادیابی وجود نداشته است. ما باید برای فوتبال پایه برنامهای جامع برای کل کشور داشته باشیم. مثلا شما میتوانید از جیرفت کرمان یا سراوان سیستان و بلوچستان استعدادهای خوبی پیدا کنید که بتواند در سطح جهانی حرفی برای گفتن داشته باشد اما این به شرطی است که یک سیستم سازماندهی شده در کل کشور وجود داشته. برنامه آکادمی باشگاه استقلال در حال حاضر این است که بتواند در نقاط مختلف کشور آکادمی راهاندازی کند و آنها را پایگاه استعدادیابی آکادمی کند. ما اگر بتوانیم با این روش ۱۰ بازیکن به تیم بزرگسال بدهیم، اتفاق خیلی خوبی رقم خواهد خورد. مثلا شما دیدید که باشگاه بارسلونا، نزدیک به ۵۰ درصد تیم بزرگسالش از آکادمیاش تشکیل شده است.
هر جایی که پول میرود، ناپاکی هم همراهش میرود
در ایران استعدادهای زیادی وجود دارد اما ما باید دنبال این باشیم که بتوانیم بازیکنان خوب و با کیفیت تربیت کنیم تا نزدیک به ۵۰-۴۰ بازیکن خوب در سراسر جهان داشته باشیم. استقلال میتواند ۶-۵ لژیونر از بازیکنانی که پرورش میدهد داشته باشد. این به شرطی است که ساختار درستی وجود داشته باشد. البته منافع برخیها در همین درست نشدن ساختار است. الان اگر شما دیده باشید، کیفیت لیگ ما دارد پایین میآید چون در قدیم بازیکنان و مربیان دلسوزانه کار میکردند و مثل الان پولی نبود که تاثیرگذار باشد و به خاطر عشق خود به فوتبال میآمد و الان در لیگ ما ستاره تمام عیار خیلی کم داریم. متاسفانه هر جایی که پول میرود، ناپاکی هم همراهش میرود. آن موقع پولی نبود و ستارهها با عشق و علاقه خود پیش میرفتند. آن زمان نامجومطلقها، محرمیها، منصوریانها و مجیدیها با عشق خود پرورش مییافتند اما الان شاید مجید نامجومطلق نوعی در کشور ما وجود داشته باشد اما نتواند حقش را به خاطرناپاکیها از این فوتبال بگیرد. امیدوارم به آکادمیهای ما رسیدگی شود که بتوانیم یک لیگ پرستاره داشته باشیم و سطحش روز به روز بهتر شود. من خودم دارم تمام تلاش خود را میکنم که بچههای مردم را به حقشان را برسانیم و یک کار مثبتی برای استقلال و فوتبال کشورمان بکنیم. باید یک اراده همگانی وجود داشته باشد. من فکر میکنم امسال، سال خوبی برای ما باشد چون در آکادمی ما آن توجهی که مدنظرمان بود، دارد اعمال میشود و اگر این توجه باشد، مطمئن باشید اتفاقات خوبی برای آکادمی، فوتبال پایه و فوتبال ایران رقم میخورد. وقتی ما بتوانیم یک استعداد را معرفی کنیم و آن را پرورش دهیم، برای کل فوتبال ایران اتفاق خوبی رقم خواهد خورد.
در ادامه محسن خلیلی مدیر آکادمی باشگاه پرسپولیس در گفتوگو با ایسنا، درباره مسائل مختلف فوتبال پایه سخنان متنوعی را به میان آورد. او معتقد بود که وقتی فدراسیون فوتبال برنامهای برای فوتبال پایه ندارد، نمیتوان از باشگاهها توقع برنامه جامع برای فوتبال پایه داشت.
در ادامه گفتوگوی محسن خلیلی را با خبرنگار ایسنا میخوانید:
زیرساخت فوتبال ما فقیر است!
همانطور که مشخص است، فوتبال تبدیل به یک شغل شده است و از حالت تفریح خود درآمده است. یک سرمایهگذاری بلند مدت برای فوتبال ما در نظر گرفته شده است اما در فوتبال ما سرمایهگذاری ما کوتاه مدت است در صورتی که چشماندازها بلند مدت است و از ۶-۵ سالگی روی بازیکنان کار میکنند و دورنگاهی به چندین سال آیندهشان دارند و آن بازیکن را به سطح بزرگسال میرسانند تا آن بازیکن به یک درآمد مشخص برسد. متاسفانه نگاه ما خیلی حرفهای نیست و در فوتبال ما نگاه ویژهای وجود ندارد. من از وقتی که به آکادمی باشگاه پرسپولیس آمدم، فکر نمیکردم فوتبال پایه چنین دنیایی داشته باشد. زمانی که ما بازی میکردیم شرایط خیلی متفاوت بود اما وقتی شما یک مجموعه را در اختیار میگیرید، متوجه میشوید که چه دنیایی پشت این اتفاقات وجود دارد. از نظر زیرساخت، متاسفانه فوتبال ما فقیر است و پایه و بزرگسال هم در آن تفاوتی نمیکند. در برنامهریزی و علم فوتبال پایه هم نتوانستیم افراد تعلیم دیدهای داشته باشیم.
باید سرمایهگذاری خود را در فوتبال پایه بگذاریم
من یک گلهای بکنم به افرادی که بازنشست شدهاند و مدارک عالیه مربیگری را گذراندهاند و به سمت فوتبال پایه نمیآیند. در کل دنیا، کسانی که مدارک عالیه مربیگری را میگیرند، از فوتبال پایه شروع میکنند و پیشنهاد من این است که در سطح مدیریت ورزشی دارند فعالیت میکنند، حتما به آکادمی هم توجه داشته باشند تا بتوانند دغدغه این قسمت را هم تجربه کنند. اکثر مربیان ما دوست دارند در تیمهای بزرگسال فعالیت داشته باشند و این یک ضعف است و باید دیدگاهها تغییر کند. تمام این بازیکنان مستعدی که الان در تیم ملی امید ما دارند فوتبال ما بازی میکنند، ۶-۵ سال پیش داشتند در همین ردههای نوجوانان و نونهالان داشتند بازی میکردند. بهتر است که سرمایهگذاری و دقت خود را در فوتبال پایه بگذاریم تا به جای اینکه میلیاردها برای خرید و رضایتنامه بازیکن درنظر بگیریم، به جایش در فوتبال پایه هزینه کنیم و یک برنامه بلند مدت داشته باشیم تا سالهای بعد به بازدهی مشخصی برسیم. پس از آن، شما به یک عادی میرسید و بازیکن ساخته میشود و اتفاق خوبی رقم خواهد بود.
باید یک بذری را الان بکاریم که بتوانیم برداشت کنیم
من قبل از اینکه مدیر آکادمی باشگاه پرسپولیس شوم، با کسانی که در فوتبال پایه کار کردند، چه ایرانی و چه غیر ایرانی، اطلاعات مختلفی کسب کردم و مشورت کردم. من متوجه شدم در مقابل اهدافی که در فوتبال خارج وجود دارد، ما به طور کلی حرفی برای گفتن نداریم. وقتی با آنها صحبت کردم، یک قسمتهایی را به فوتبال پایه اختصاص دادند که ما آن را در قسمت فوتبال بزرگسال خود هم نداریم. اینکه به طور مثال در آکادمیها از GPS استفاده میشود، اتفاق بسیار مهم و حائز اهمیتی است که برخی تیمهای لیگ برتری تازه به آن مجهز شدهاند. ما متاسفانه اینقدر زمین تمرین کم داریم که بازیکنان رده پایه ما باید در زیر آفتاب ظهر، در چمن مصنوعی تمرین میکنند و وقتی آفتاب به گرانول چمن برخورد میکند، شما کنار زمین نمیتواند بایستید. بازیکنان ما از نظر فیزیکی خیلی ترکهای شدهاند. ما خیلی باید نگاه خود را عوض کنیم و کنترل خیلی زیادی روی فوتبال پایه و آکادمی خود داشته باشید. بیشتر تیمها دارند تیمداری میکنند اما آکادمی ندارند. وقتی بازیکنسازی وجود نداشته باشد و استعدادیابی هیچ نقشی نداشته باشد، نمیتوان اسم آکادمی را روی آن مجموعه گذاشت. به نظر من فدراسیون فوتبال وقتی میبیند باشگاهها دقت لازم را در این زمینه ندارد، باید یک بودجه و کنترل مشخصی را برای فوتبال پایه در نظر بگیرد و اگر این اتفاق رخ دهد، آینده فوتبال کشور ما رقم میخورد. ما باید یک بذری را الان بکاریم که بتوانیم برداشت کنیم وگرنه این فقر جمعیتی به فوتبال ما سرایت میکند و شاید در دهههای آینده، بازیکنی را شاهد نباشیم که بتواند در سطح بالا فعالیت کند.
در فوتبال پایه، نقش دلالها بیشتر است!
نه تنها در فوتبال پایه ما، بلکه در فوتبال بزرگسال ما نقش دلالها پررنگ است. در فوتبال پایه ما نقش دلالها بیشتر است چون پول سبکتری رد و بدل میشود. از وقتی من به آکادمی هم آمدم، نرخ بازیکنان در ردههای مختلف پایه برایم مشخص شده است. وقتی یک بودجه کمی برای یک مجموعه در نظر گرفته میشود و حقوق کمی برای افراد آن مجموعه وجود دارد، به طور خودکار آن افراد بنا به شرایط زندگیشان این اتفاقات را رقم بزنند. هر کسی هم یک سطح قیمتی دارد. الان اکثر بچههایی که پدر پولداری دارند، خیلی دوست دارند فوتبالیست شوند اما استعداد آنچنانی ندارند و وقتی استعداد ندارند، پدر ورود میکند و هزینه میکند و پیشنهادهایی میدهد که آن مجموعه قبول میکند یا قبول نمیکند. اگر مجموعه قبول نکند، به سراغ مربیان آن مجموعه میرود. یکی از عوامل این آسیبها کمبود درآمد و خود خانوادهها هستند که با اصرار این اتفاق را رقم میزنند. الان برخیها یک تیم رده پایه را در اختیار میگیرد تا پول دربیاورد. به طور مثال یک نفری یک تیمی را میگیرد و طبق قانون هیات فوتبال ۲۷ بازیکن را در اختیار میگیرد و ۱۵ بازیکن را استعدادیابی میکند و بقیه را به صورت پولی جذب میکند تا هزینههای خود را بتواند بپردازد. یک مساله دیگر هم وجود دارد که من تازه فهمیدم، این است که به طور مثال وقتی آن تیم از ماندن خودش در لیگ مطمئن شده است، از تیمهایی که نیاز به امتیاز دارند هم کسب درآمد میکند. اگر شما جدول را ببینید، نتایج غیرقابل پیشبینی، در ۵ هفته باقی مانده لیگهای پایه رقم میخورد و تیمی را که میبینید، گل خورده ندارد، به یکباره، ۵ گل در هفته آخر دریافت میکند.
باید آینده حرفهای بازیکنان نشان داده شود!
متاسفانه فساد، مقداری وارد فوتبال پایه ما شده است و درخواست من از مدیران و افراد فوتبالی این است که بیشتر به فوتبال پایه علاقهمندی نشان دهند چون آنها دغدغهها را میدانند و چه چیزهای باعث پیشرفت میشود. من موقعی که مدیریت آکادمی را در اختیار گرفتم و با توجه به اینکه سرپرست تیم فوتبال پرسپولیس هم بودهام، سعی کردم این دیدگاه را به بازیکنان پایه منتقل کنم که در آینده حرفهای خود چه چشماندازی باید داشته باشد و رفتاری باید داشته باشد و امکاناتی باید در اختیارش قرار بگیرد. ما باید به دوردستها و سالهای آینده خود نگاه کنیم و همانطور که مشخص است، آینده فوتبال ما در سطح بزرگسالان همین بازیکنانی هستند که الان در فوتبال پایه دارند فعالیت میکنند و ما باید این بازیکنان را از نظر شخصیتی و فنی تربیت کنیم تا در آینده حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشند. همچنین نگاه ریزبینانهای باید در انتخاب افراد وجود داشته باشد و کلاسهای دانشافزایی با قابل توجهی دراین راستا صورت بگیرد و به نظر من فدراسیون باید هزینه کند تا این دانشافزایی از آکادمیهای روز دنیا صورت بگیرد.
نگاه ما باید خانوادگی باشد!
وقتی صحبت از آکادمی میشود، انگار شما وارد یک مدرسه شدهاید. ما در آکادمی خود از سال گذشته در تمامی ردهها از روانشانس استفاده کردیم تا بتوانیم بازیکن را به نظر روانی و حرفهای مدیریت کنیم. نگاه مجموعه ورزشی، باید خانوادگی باشد یعنی ما خانوادهای هستیم که فرزندان ما در آن مجموعه دارند فعالیت میکنند. وقتی ما چنین دیدگاهی داشته باشیم، به هیچ مشکلی نمیخوریم و آدمهای موجه میتوانند به ما کمکهای زیادی کنند. دنیای پایه، یک دنیای دیگری است چون شما با قشری در تماس هستید که یک بکری خاصی در رفتارشان است. آن بچه ۱۳-۱۲ ساله، همچنان شخصیتش شکل نگرفته است و رفتار شما در آن تاثیرگذار است. اگر شما پرخاشگر باشید، او هم پرخاشگر میشود. به نظر من هرچقدر ریزبینتر و با ملایمتتر نسبت به این مساله نگاه کنیم، بازیکنان ما باآرامش بیشتری در فوتبال میماند و رشد میکنند و آن ضربههای جدی را نمیخورند. خیلی خوب است که بتوانیم آن پایه ساختمان را خوب بچینیم که در آینده شاهد اتفاقات بدی نباشیم.
باید وسواس زیادی روی بازیکن پایه داشته باشیم!
باید شرایط فوتبال پایه ما بهتر از اینها بشود. شما در فوتبال روز دنیا، میبینید که خیلی از فوتبالیستها در ردههای پایه توپ جمع کن هستند و حتی من در یکی از خاطرات یکی از باشگاههای خوب اروپایی خوانده بودم که وقتی بازیکنان در رده پایه بودند، به رختکن بزرگسالان میرفتند و کفشهای بازیکنان را واکس میزدند و آنجا را مرتب میکردند. این به این معنی است که بازیکنان به نوعی تربیت میشوند که چه بودند و چه چیزی در آینده خواهند شد و وقتی به سقف فوتبال رسیدند، از چه چایی به چه قلهای رسیدند و به خاطر همین قدر جایگاه خود را میدانند. به خاطر همین است که ما حبابهایی را که در بازیکنان ایرانی پس از مطرح شدن میبینیم، در بازیکنان بزرگ اروپایی نمیبینیم و این به خاطر کار آکادمیک است. به همین باید تلاش بیشتری به خرج دهیم و بازیکنان را آرامتر و متینتر کنیم و عین یک مدرسه، وسواس زیادی روی بازیکنان داشته باشیم.
در فوتبال ما، فلسفه وجود ندارد!
بودجه بندی برای فوتبال پایه از یک طرف بستگی به نگاه باشگاه دارد اما صحبتی که AFC کرده است، باید حداقل ۱۰ تا ۲۰ درصد باید بودجه سالیانه باشگاه برای آکادمی مد نظر قرار بگیرد تا بازدهی مناسبی صورت بگیرد. ما مثل کشورهای دیگر درآمدزایی قابل توجهی از اسپانسرینگ و مسائل دیگر هم نداریم. به خاطر فشار اقتصادی موجود، چنین مسالهای وجود ندارد. به نظر من همان ۲۰ درصد هم میتواند تاثیرگذار باشد اما به شرطی که نگاه حرفهای وجود داشته باشد و برنامه جامعی برای فلسفه فوتبالمان داشته باشیم. به طور مثال، فلسفه فوتبال آرسنال بر مبنای سیستم ۲-۴-۴ است. این فلسفه از فوتبال پایه تا بزرگسالان شکل میگیرد و مربیان این نوع بازی را آموزش میدهند اما در فوتبال ما چنین مسالهای وجود ندارد. به طور مثال در حال حاضر، پرسپولیس یحیی گلمحمدی ۲-۴-۴ خطی بازی میکند و اگر فرد دیگری مربی پرسپولیس شود، دیگر این سیستم وجود نخواهد داشت و آن چیزی که مد نظر مربی است اجرا میشود. به طور مثال کالدرون در پرسپولیس سیستم ۳-۳-۴ را اجرا کرد. ما فلسفه تیمی نداریم و اگر چنین مسالهای در تیم های باشد، باید به مربیان خود بگوییم که فوتبال ما چنین فلسفهای دارد.
فدراسیون برنامهای برای فوتبال پایه ندارد!
وقتی فدراسیون فوتبال ما برنامه جامعی برای فوتبال پایه ندارد و بودجه مناسبی را نمیگذارد، چه انتظاری دارید که باشگاهها بخواهند چنین کاری را انجام دهند؟ الان شما در تیم ملی امیدمان میبینید که صحبت از چندین ماه بیپولی و نبودن امکانات میکند. تا وقتی نگاهمان حرفهای نباشد، نمیتوانیم انتظار نتیجه مطلوب داشته باشیم. راهکارش هم این است که ما مدیران آکادمی را به خارج از کشور بفرستیم یا مدیران باشگاهها را بفرستیم که از امکانات روز فوتبال پایه آگاه شود یا کسی را به عنوان مدرس به کشور بیاورند. در غیر این صورت ما در همین جایگاههایی که هستیم، باقی میمانیم و پسرفت هم خواهیم کرد.
استعداد ناب فوتبالی زیادی داریم!
ما پیشرفتی در فوتبال پایه نداشتیم. فرق ما با کشورهای دیگر، در داشتن استعداد است. ما جزو کشورهای انگشتشماری هستیم که استعدادهای ناب فوتبال دارد. در کشورهایی که دور ما هستند، کدامشان استعدادهایی مثل استعدادهای ما دارند؟ خیلی از نتایجی که ما در فوتبال بزرگسالان خود گرفتیم به خاطر استعدادهای ذاتی بازیکنان بوده است. الان هم فوتبال ما یک جرقهای میزند، به خاطر این است که ما استعدادهای خیلی خوبی داریم. شاید یک نیمنگاهی به فوتبال پایه شده باشد اما هنوز خیلی جا دارد. من خیلی خوشبین نیستم که بخواهیم پیشرفت کنیم اما اگر استعدادهای کشور ما در اروپا بودند، ما ۱۰۰ درصد میتوانیم حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشیم. شما نگاه کنید مهدی طارمی کار آکادمیک خاصی انجام نداده است. او فوتبال را در بوشهر آغاز کرد و با استعداد ذاتی خودش پیش رفته است. اما بازیکنی که در آکادمی تیم های اروپایی است، آن مجموعه آن بازیکن را رشد میدهد و بازیکنان ما خودشان، خودشان را تکامل میدهند.
معضل استعدادیابی با برنامهریزی درست میشود
معضل استعدادیابی باید برنامهریزی مناسب صورت بگیرد. گفته شده است که در یکسری از تیمها دارد بحث استعدادیابی گسترش پیدا میکند. بحث استعدادیابی در کشورهای مختلف، یکسری افراد را برای آموزش مد نظر قرار میدهد و برخی را برای کشف استعداد در نظر میگیرند. این افراد در تیمها و شهرهای مختلف میروند و افراد را شناسایی میکنند و بر اساس استعداد، آنها را به مجموعه معرفی میکنند و آنها این افراد را پرورش میدهد. در کشور ما، این اتفاقات فقط برای تیم های ملی ما آن هم به صورت مقطعی رخ داده است و این اتفاق باید دائمی شود. کشور ما باید کشور را به ۴ قسمت تقسیم کنیم و برای هر قسمت، استعدادیاب در نظر بگیریم و به آنها بگوییم که بازیکنان شهرهای مختلف را دنبال کنید تا استعدادهای ما مشخص شود. آن وقت آن بازیکن به آکادمی راه پیدا کند و از رده پایه این بازیکنان پرورش پیدا کند. اینها نیاز به یک اراده محکم دارد و آن هم مدیران باشگاه و فدراسیون و متولیان باشگاه ما باید آن را دنبال کنند.
باید هدفمند پیش برویم
ما میتوانیم برای فوتبال پایه آینده خوبی را پیشبینی کنیم اما باید هدفمند پیش برویم. باید برنامهریزی مدون داشته باشیم و افراد تحصیل کرده و بادانش را به فوتبال پایه بیاوریم. باید مربیان از دانش فنی خوبی برخوردار شوند و مدرسان خوبی به مربیان ما آموزش دهند. ما حقیقتا در فوتبال پایه بیتجربه هستیم. ما باید کسانی را بیاوریم تا از دانش و تجربهشان استفاده کنیم. ما اگر بتوانیم ۲۰ تا ۳۰ درصد فوتبال پایه در اروپا را پیش ببریم، میتوانیم شاهد اتفاقات بسیار خوبی در فوتبال پایهمان باشیم. این مسائل در حالی مطرح میشود که ما استعدادهای بسیار خوبی داریم که با یک تغذیه مناسب، با یک برنامه تمرینی و سبک زندگی مناسب، میتوانیم آینده بسیار خوبی را برای آن بازیکن و فوتبال کشورمان رقم بزنیم.