به گزارش حاشیه ورزش، سیفالله دهکردی با بیان اینکه نمیتوان هیچ دورهای از فوتبال را با دوره دیگر مقایسه کرد و بهترین بازیکنان هر دورهای بهترین زمان خود بودند، اظهار کرد: مقایسه آنها با یکدیگر کار خیلی درستی نیست، البته یک زمانی فوتبال بر پایه تکنیک انفرادی و تیمی میچرخید و در آن روزگاران برزیلیها حرف اول را میزدند و در همین زمان نیز در فوتبال خودمان بازیکنان آبادانی به خاطر تکنیک نابی که داشتند حرفهای زیادی برای گفتن داشتند. شاید از لحاظ باشگاهی آنها هیچ گاه به نتایج دلخواه نرسیدند ولی از لحاظ فردی بهترین بودند.
وی افزود: دوره بعد نیز هلندیها با توتال فوتبال دنیا را تحت تاثیر خود قرار دادند، به گونهای که برزیلیها را کنار گذاشتند و در دورهای هم آلمانیها آمدند و فوتبال را در سیطره خود قرار دادند. البته در همین دورهها نیز بازیکنان بسیار خوبی توانستند با نمایشهای خود همگان را خیره کنند و بهترینِ زمان خود بودند. در فوتبال خودمان یعنی خوزستان هم شرایط به همین گونه بود و با توجه به شرایط حاکم بر فوتبال، شرایط سخت افزاری و…، بازیکنان بسیار خوبی حضور داشتند که انتخاب بهترینها در بین آنها زمان زیادی را میطلبید.
این پیشکسوت فوتبال که در دهههای ۵۰ و ۶۰ از مربیان صاحبنام خوزستان بوده و چند بازیکن را در دوران مربیگریاش به تیمملی ایران تحویل داده است، درباره وضعیت فعلی فوتبال خوزستان نیز عنوان کرد: فوتبال استان حتی در حالت ضعیف هم پویایی خودش را دارد. شرایط فوتبال خوزستان با همه استانهای دیگر متفاوت است. در فوتبال خوزستان بسیاری از استعدادها دیده نشدند و از بین رفتند. باید در بحث استعدادیابی کار کنیم و در حالی که استعدادیابی یکی از موارد مهم ورزش است اما متاسفانه به این بخش توجهی نشده است.
وی بیان کرد: سازمانهایی داریم که امکانات دارند ولی از آن امکانات در زمینه ورزش استفاده نمیکنند و در حال متروکه شدن هستند. اگر فضای لازم در شهرستانها به وجود بیاید، استعدادیابی نیز صورت میگیرد و استعدادها دیده میشوند و میتوانند به تیمملی هم راه پیدا کنند. به هر حال این فضا تاکنون در خوزستان ایجاد نشده است.
دهکردی با بیان اینکه خیلی از استعدادهای خوزستانی دیده نشدند و از بین رفتند، گفت: ما به گذشتهمان مینازیم، در حالی که در گذشته شش استان در فوتبال مدعی بودند ولی اکنون هر ۳۲ استان کشور در این رشته مدعی هستند. باید به صورتی کار کنیم که همه درگیر کار شوند.
وی در پاسخ به این سوال که آیا در فوتبال ایران زیرساخت لازم برای خصوصی شدن باشگاههای فوتبال وجود دارد یا خیر؟ عنوان کرد: ما باید در ابتدا هدفگذاری کنیم تا بتوانیم به برنامههای خود برسیم. مشکل امروز فوتبال ما، حضور افراد ناکارآمد در بدنه فوتبال است. هر مسیر غلطی که در دستور کار قرار میگیرد، به خاطر حضور همین افراد است. متاسفانه از آن جایی که هیچ نظارتی بر فعالیت این افراد وجود ندارد، نمیتوانیم مدیران ضعیف را از مدیران قدرتمند جدا کنیم. پرسش صدا و سیما از فوتبال این است که حق آنها از فروش پیرامونی تبلیغات چیست و ما چون پاسخی نداریم به آنها بدهیم، دچار مشکل میشویم.
این پیشکسوت فوتبال خوزستان با بیان اینکه با مطالعه سرنوشت دو دهه گذشته به این نتیجه میرسیم که هیچگاه باشگاهداری خصوصی در فوتبال ایران روز خوش نداشته و رنگ و روی موفقیت به خود ندیده است، ادامه داد: در فوتبال ایران نمیتوان به صورت خصوصی یک باشگاه را مدیریت کرد. باشگاهداری خصوصی در ایران با موانع بسیاری دست و پنجه نرم میکند. فوتبال ایران به هیچ وجه درآمدزا نیست و هیچ جذابیت خاصی برای سرمایهداران ندارد. معدود سرمایهدارانی که وارد فوتبال میشوند، فقط به عشق شهرت این کار را انجام میدهند و باید ببینیم چرا در جامعه و بین مدیران نگاه خوبی به ورود سرمایهداران به فوتبال نیست. شاید بهتر باشد برای تغییر نگاه برخی دوستان این نکته را بگوییم که خیلی از ثروتمندان، در کارهای خیرخواهانه بسیاری شرکت میکنند؛ آنها مدرسه، مسجد و بیمارستان میسازند و بعد آن را هبه میکنند. آنها در واقع میخواهند با این کارشان خدمتی به جامعه انجام بدهند. حالا شاید برخی خیرین از این راه به شهرتی هم برسند اما نمیشود فقط به این مساله اشاره کرد. به نظر من هزینه کردن در ورزش هم به نوعی خدمت به جامعه حساب میشود، چرا که انجام ورزش، هم از بزهکاری جلوگیری میکند و هم برای سلامتی و تندرستی جامعه مفید است. پس ما باید از ورود سرمایه به آن استقبال کنیم و همه چیز را دولتی نگه نداریم.
وی عنوان کرد: در گذشته باشگاهداری آیین نامه منظمی داشت که از دل آنها باشگاههای حرفهای بیرون میآمدند و این باعث رقابت زیبایی میان باشگاهها میشد. امروز در فوتبال ایران چیزی به نام باشگاه وجود ندارد و دیگر خبری از افراد خدمتگزار در این رشته نیست. فراموش نکنید برای باشگاهداری در فوتبال باید قانون تعریف شود تا بتوانیم به سمت حرفهای شدن برویم.
دهکردی با بیان اینکه فوتبال ایران به روزمرگی افتاده و هیچ اتفاق مثبتی برای این رشته ورزشی در سالهای اخیر رقم نخورده است، گفت: ثبات نداشتن مدیران در باشگاهها باعث شده هیچ گاه نتوانیم به سمت باشگاهداری حرکت کنیم و هیچ کس هم دلش به حال این رشته پرطرفدار نمیسوزد. یک سوال دارم؛ برای تسهیل ورود سرمایه بخش خصوصی به فوتبال ایران چه باید کرد؟ برای جواب به این سوال باید به طور کامل موانع باشگاهداری خصوصی در فوتبال ایران را مورد بررسی قرار دهیم و اینکه به چه دلیل سرمایهداران خصوصی در فوتبال ایران شکست خوردهاند. به نظر میرسد مهمترین قسمت ماجرا عدم بازدهی مالی باشگاهداری در فوتبال ایران است. در تمام دنیا وقتی کسی باشگاهی را میخرد، میتواند به سرعت از سرمایهگذاریاش بازخورد بگیرد. باشگاهداری در تمام دنیا سودده است و کاری مانند بنگاهداری محسوب میشود. به این ترتیب که باشگاه شما به مثابه یک بنگاه، هزینههای ثابت و متغیر دارد و این هزینهها را برای این انجام میدهد که در پایان دوره مالی به سود قابل توجهی دست یابد. اما در فوتبال ایران به این مساله توجه خاصی نمیشود. به همین دلیل یک سرمایهدار نمیتواند مدت زیادی در فوتبال بماند، چرا که همواره در حال ضرر کردن است و نمیتواند از سرمایهگذاریاش سودی ببرد. این مساله اصلی بر سر راه باشگاهداری خصوصی در فوتبال ایران است.
وی در پاسخ به این سوال پس چرا با تمامی این تفاسیر همچنان افرادی به حضور در فوتبال ایران علاقه دارند و میخواهند ثروتشان را در آن سرمایهگذاری کنند؟ عنوان کرد: شاید با جو فوتبال ایران آشنا نیستند. اما مهم این است که هیچکس نمیتواند در این جنگ نابرابر بین باشگاههای خصوصی و دولتی دوام بیاورد. هیچ سرمایهداری نتوانسته بیشتر از دو، سه سال در فوتبال ایران بماند، چرا که رقابت منصفانه نیست. دولت در سالهای گذشته بودجهای را در اختیار مدیران باشگاهها قرار داده و آنها بدون هیچ حساب و کتابی آن را خرج کردهاند. همین هم باعث شده بدهیهای بسیاری برای باشگاههای بزرگ ایران به وجود بیاید و البته همین امر باعث شده تا ضعف ساختار فوتبال ایران هم به چشم نیاید. چرا که هیچ مدیری به صورت جدی به سمت درآمدزایی نرفته تا موانع آن را مشاهده کند. همه فقط چشم انتظار دولت بودهاند.
مدیرعامل سابق باشگاه فولاد خوزستان با بیان اینکه باشگاهداری خصوصی در نهایت به نفع فوتبال ایران تمام میشود، گفت: وقتی باشگاهها خصوصی شوند برای ریال به ریال بودجه خود برنامه میریزند. دیگر کسی پول بادآوردهای به شما نمیدهد که فقط آن را هزینه کنید. هیاتمدیره از مدیرعامل جواب میخواهد، همه چیز شفاف میشود و حتی مدیریت رو به ثبات میرود زیرا مالکان باشگاه برای موفقیت مجبور هستند مدیر مدبری را بیاورند و به او چند سال زمان بدهند. این تغییر و تحولات آنی در مدیریت به دلیل دولتی بودن فوتبال است. اگر باشگاهها خصوصی بودند، امکان نداشت این اتفاقات رخ دهد. همچنین باشگاههای خصوصی چون به دنبال درآمد و نفع مالی هستند، به دنبال ساخت آکادمی و پرورش استعدادهای جوان هم میروند. به هرحال باید تکلیف فوتبال کشور مشخص شود که دولتی است یا خصوصی؟ براساس قانون اساسی قرار است همه جا خصوصی شود اما مساله این است که اگر کسی خواست باشگاه تشکیل دهد و تیمداری کند، ما چه میتوانیم انجام دهیم. سیاستگذاری ورزش در سطح کشور باید تغییر کند.
- منبع خبر : ایسنا