به گزارش حاشیه ورزش، ماجرای تراکتور و محمدرضا زنوزی هر چند با روزهای خوبی آغاز شد اما هواداران تراکتور به مرور زمان فهمیدند که او هم شاید به فکر باشگاه نیست و تنها به دنبال تریبونی برای مطرح کردن خودش بوده است. واکنش زنوزی و مدیرانش به اعتراض هواداران اما به شکلی است که انگار هواداران به خاطر آینده مبهمی که برای تیم محبوبشان ساخته شده، مدیون آنها هستند.
اردیبهشت ماه بود که روزنامه فرهیختگان در گزارشی راجع به شرایط آن روزهای تراکتور، نقل قولی از سوی محمدرضا زنوزی، مالک باشگاه منتشر کرد. زنوزی در واکنش به اعتراض هواداران به شرایط غیرقابل قبول باشگاه پس از لیگ قهرمانان آسیا گفته بود: “من مدیر دولتی نیستم که از فحاشی هواداران بترسم، من از جیبم هزینه میکنم و قرض میگیرم تا تراکتور بازیکن و مربی جذب کند اما فحش میشنوم. تا وقتی فحش بدهند من هزینه نمیکنم.”
چهار ماه بعد اما شرایط تراکتور بهتر که نشد، بدتر هم شده است و “پرشورها” هیچ امیدی به آینده تیمشان ندارند. به همین دلیل هواداران تراکتور بارها دست به تجمع زدند که بزرگترین آن مربوط به دیروز (شنبه) در ورزشگاه بنیان دیزل میشود که در تصاویر به نظر میرسید که بیش از ۵۰۰ هوادار تراکتور در آن حضور داشتند. این تجمعات در نهایت واکنش مدیران تراکتور را به همراه داشت و جمشید نظمی به عنوان مدیرعامل در بالکن ساختمان باشگاه حضور پیدا کرد و اعلام کرد که هیات مدیره تصمیم به تعطیلی باشگاه و واگذاری تراکتور به هیات فوتبال استان آذربایجان شرقی گرفته است؛ تصمیمی که روح مدیران هیات فوتبال هم از آن بیخبر بودند.
واکنش عجیبتر اما مربوط به ساعتی بعد از این اتفاقات بود. جایی که جمشید نظمی با انتشار دو استوری در صفحه اینستاگرامش به رفتار هواداران تراکتور طعنه زد؛ درست به سبک و سیاق مدیرش یعنی محمدرضا زنوزی. از نظر مدیران تراکتور جدایی بیش از ۱۰ نفر از بازیکنان اصلی این تیم، بسته بودن پنجره نقل و انتقالاتی و ناکامی تراکتور در سالهای اخیر به خاطر تغییرات فراوان روی نیمکت تراکتور تقصیر هواداران است و آنها که به امید قهرمانی در لیگ برتر از سپرده شدن تیمشان به زنوزی خوشحال بودند، هیچ حقی برای اعتراض ندارند.
رفتار و نحوه مدیریت تراکتور در این سالها به قدری بچگانه بوده که آدمی نمیداند راجع به آن چه چیزی بگوید. در این ماجرا اما نباید از نقش مدیران ورزش ایران گذشت که با بیتوجهی و بیمسوولیتی در قبال خصوصیسازی تیمها، بدون هیچ ضمانتی آنها را واگذار میکنند و به همین دلیل باید به تماشای روزهای سیاه تیمهای ریشهدار بنشینیم. نفت، راهآهن، پاس و حالا تراکتور و ماشین سازی، این داستان همچنان ادامه دارد.