.به گزارش . حاشیه ورزش، طی چند روز و هفتههای اخیر بزرگترین تیم های ایران تغییرات مدیریتی را تجربه کردهاند. استقلال، پرسپولیس، فولاد، تراکتور و … همگی در پایان فصل، همانند بحث بازیکن و مربی، با تغییراتی در بخش مدیریتی مواجه شدهاند؛ گویی که این اتفاق هم مانند بحث خرید و فروش بازیکن برای رفع کاستیها، امری الزامی است.
تغییرات کادر مدیریتی تیمها در استقلال، پرسپولیس و هر تیم دیگری در ایران به نحوی است که گویا این تغییرات به منظور ارتقاء و بهبودی وضعیت تیمها انجام نمیشود؛ بلکه یک صف بلند بالا از مدیران وجود دارد که هر کدام به نوبت، مدتی را در این تیمها سپری میکنند و در نهایتا به بدترین شکل ممکن از این دو تیم جدا میشوند.
البته در این بین نمونههای نادری هم وجود دارد که به خاطر عملکرد نسبتا خوب خود، حرفهای شایستهای هم دربارهشان زده میشود اما این تعداد مانند یک مشت در مقابل یک خروار است و نمیتوان به واسطه وجود چند چهره موفق که آنها هم معمولا زودتر به عمق فاجعه پی برده و استعفا دادهاند، از مسئله ناکارآمدی ساختار کنونی و مدیران مختلف گذشت.
تغییرات مدیریتی استقلال، پرسپولیس، سپاهان، تراکتور، ذوب آهن، فولاد و سایر تیمهای ایرانی در مقابل ساختار مدیریتی باثبات تیمهای اروپایی، به راحتی نشان دهنده همین موضوع است که در کنار مشکلات مربوط به نبود ساختارهای حرفهای از جمله درآمدزایی و فقدان زیرساخت، نبود برنامهریزی هم مزید بر علت شده تا تیمهای ایرانی در گیر و دار مسائل روزانه خود باشند و هر روز طرفداران یک تیم دست به اعتصاب بزنند.
تجمع طرفداران استقلال، پرسپولیس، تراکتور، ذوبآهن و … در ماههای گذشته تبدیل به امری طبیعی شده و معلوم نیست نخستین راهکار جابهجایی و تغییر نفرات در بخشهای مختلف مدیریتی و فنی است.
این وضعیت را در تیمهای اروپایی ملاحظه کنید که هر کدام از مربیان رئال مادرید، یوونتوس، منچستریونایتد، منچسترسیتی، بایرن مونیخ، دورتموند و … از سالها قبل در راس تیم مدیریتی حضور دارند و برنامههای طولانی مدت از قبیل ساخت و ساز ورزشگاه تا توسعه برند خود را ادامه میدهند.
اما در همین ایران، کدام یک از مدیرانی مختلف تیمها توانستند از خود چیزی را به یادگار بگذارند و در این سالها طرحی به نام این مدیران نامیده شود؟ آیا جز این است که ار هز یک از مدیران، میلیاردها تومان بدهی داخلی و خارجی به جای مانده و حتی برخی بودجههای سالهای آینده را هم پیش خور کردهاند؟
البته که پر واضح است همه مدیران مشکل ندارند و بلکه این سیستم و ساختار معیوب باشگاهداری و مدیریت در ایران است که همه را از خوب تا بد با خود به قعر چاه میکشد. حال برخی متوجه مشکلات هستند و خودشان قبل از فاجعه کنار میروند اما برخی دیگر از روزگار خود خبر ندارند و آنقدر میمانند تا به زیر کشیده شوند.