این واکنشها از سوی مسئولان فدراسیون کشتی نیز بی پاسخ نماند و اعلام شد اسم این کار نه رانت است، نه پارتیبازی و نه چیز دیگری. معنای رانت این است که بابت کاری که انجام ندادهای امتیاز و تسهیلاتی بگیری، وقتی کسی بابت مدال جهانی چیزی دریافت میکند و در ازای آن هم قرار است در حوزه تخصصی خودش فعال باشد، معنایش رانت نیست. قرار نیست کشتیگیران مربوطه پشت باجه بانک بنشینند بلکه در حوزه ورزش فعالیت خواهند کرد.
پس از استخدام این سه ورزشکار، امیر حسین محمودپور ملیپوش رویینگ ایران اعلام کرد که تصمیم به خداحافظی گرفته است. او گفت: تصمیم من قطعی است. ۱۰ سال است که در قایقرانی هستم و کل زندگیام را پای ورزش حرفهای گذاشتهام و به طور کامل از جیب هزینه کردم اما هیچ حمایت و پشتیبانی نبوده است. حدود پنج ماه دیگر مسابقات کسب سهمیه المپیک پاریس است وپنج قایق اول سهمیه میگیرند و شانس گرفتن سهمیه را داشتم اما ببینید چقدر به من فشار آمده است که در فاصله پنج ماه تا کسب سهمیه المپیک، تصمیم میگیرم ورزش را کنار بگذارم. در شهر من هم اداره بندر و هم اداره گمرک وجود دارد اما من باید اینجا دستفروشی کنم!
این مسئله اما از سوی افکار عمومی، آنهایی که فرزاندنشان در یک رشته تخصصی تحصیل کردهاند و افرادی که سالها درس خواندهاند تا بتوانند در جایی نظیر بانک ملی، ادارهکل بنادر و دریانوردی، کمرگ و سایر دستگاههای تخصصی استخدام شوند، قابل پذیرش نیست.
سوال اصلی این است که به چه علت باید موضوع استخدام برخی ورزشکاران در دستگاههای غیرمرتبط و غیر تخصصی مطرح شود و در دستور کار قرار گیرد؟ آیا راهکار بهتری برای رفع دغدغه اشتغال ورزشکارانی که موفق به کسب مدال شدهاند، وجود ندارد؟ آیا نمیتوان به گونهای چالش اشتغال ورزشکاران را حل کرد که اینگونه اذهان عمومی در موضع انتقاد نسبت به افتخارآفرینان ورزش این مملکت قرار نگیرد که گویی حقی تضییع شده و آنها در جایگاه فرد دیگری استخدام شدهاند؟
در بسیاری از کشورهای توسعه یافته ورزشکاران حرفهای پس از اتمام دوران ورزش حرفهای و بعضا در طول مدت ورزش خود از سوی فدراسیونهای مربوطه اقدام به فعالیتهای آموزشی برای نسل جوان میکنند و بابت آن حق الزحمه دریافت میکنند، اتفاقی بسیار خوشند که نه تنها باعث آموزش به نسل آینده ورزش یک کشور از سوی بهترین ورزشکاران حاضر میشود بلکه نیازهای مالی و شغلی آن ورزشکار را نیز برطرف میکند.
موضوع دیگری که باید به آن اشاره داشت اینکه به چه علت در تمامی فدراسیونهای ورزشی، وزارت ورزش و جوانان، کمیته ملی المپیک و پارالمپیک جایی برای استخدام ورزشکاران نخبه کشور وجود ندارد که آنها باید در سازمانها و دستگاههای غیرمرتبط استخدام شوند و اینگونه صدای اعتراض جامعه بلند شود؟
گویا بدنه ورزشی کشور فربهتر از همیشه، جایی برای حضور افراد ورزشی و ورزشکاران ندارد؛ بارها و بارها شنیدهایم که بدنه ورزش کشور با حضور افراد غیر ورزشی، غیر مرتبط و نا آشنا به ورزش انباشته شده است و بعضا شاهد فامیلبازی و بکارگیری دوستان و آشنایان در فدراسیونهای ورزشی، وزارت ورزش و جوانان، کمیته ملی المپیک و پارالمپیک هستیم!
آیا بهتر نیست به جای حضور افراد ناآشنا به ورزش در بدنه ورزش کشور، شاهد حضور ورزشکاران در فدراسیونهای ورزشی، وزارت ورزش و جوانان، کمیته ملی المپیک و پارالمپیک باشیم؟ آیا بهتر نیست هر کسی در جایگاه تخصصی خود به کار گرفته شود و اینگونه در مسیر درست گام برداریم؟ براستی وزارت ورزش چند کارمند دارد و از این جمع چند نفر قهرمان ملی هستند؟
به طور حتم زمانی که شما یک ورزشکار را به صورت نادرست در یک دستگاه دولتی غیرمرتبط استخدام میکنید این رویه به یک انتظار بیجا تبدیل میشود و تمامی ورزشکاران خود را محق میدانند که در دستگاههای دولتی شهر و استان خود استخدام شوند! ورزشکارانی که عموما در طول دوران ورزش حرفهای خود به دلیل شرایط سخت تمرینات، برگزاری اردوها و حضور در مسابقات متعدد از قهرمانی آسیا و جهان گرفته تا بازیهای آسیایی و المپیک و… حتی شرایط حضور در دستگاه دولتی مربوطه را ندارند و صرفا از آن دستگاه بدون آنکه کاری انجام دهند، حقوق دریافت میکنند؟
در عین حال به هیچ وجه نباید از مسئولیت روسای فدراسیونهای ورزشی، مسئولان ارشد وزارت ورزش و جوانان و کمیته ملی المپیک نسبت به رفع دغدغههای مالی و معیشتی ورزشکاران به سادگی گذشت؛ این مسئولان باید راهکاری اساسی را برای پرداخت حقوق، اشتغال و معیشت ورزشکاران طراحی کنند تا زندگی آنها با مشکلات عدیدهای همراه نباشد؛ اتفاقی که به نظر میرسد سالها است در ورزش ایران حل نشده باقی مانده و هیچ برنامه مشخص و عادلانهای در این زمینه وجود ندارد و هرکسی که سنبهاش پر زورتر باشد میتواند برای خود شغلی دست و پا کند و به نظر میرسد سرنوشت سایرین اهمیتی ندارد.
- منبع خبر : ایسنا