گئورگی گولسیانی: کارتال یک دیکتاتور بود
گئورگی گولسیانی: کارتال یک دیکتاتور بود
مدافع گرجستانی پیشین تیم فوتبال پرسپولیس می‌گوید با حضور اسماعیل کارتال در پرسپولیس، این تیم دچار تغییرات مثبتی نشد چون او یک دیکتاتور بود.

به گزارش حاشیه ورزش،او همچنین گفت که در طول فصل برخی بازیکنان می‌خواستند بازوبند کاپیتانی پرسپولیس را به بازو ببندند ولی این موضوعی است که در همه رختکن‌ها اتفاق می‌افتد.

گئورگی گولسیانی در گفت‌وگو با ایسنا، درباره سال‌هایی که در پرسپولیس بازی کرده به صحبت کرد. او در این گفت‌وگو اشاره ویژه‌ای به فصل گذشته داشت و از دلایل ناکامی پرسپولیس گفت. مدافع گرجستانی تیم فوتبال پرسپولیس در بخشی از این گفت‌وگو به عملکرد کارتال در پرسپولیس اشاره کرد و گفت که او یک دیکتاتور بود و با حضورش تغییر مثبتی در پرسپولیس ایجاد نشد.

در ادامه گفت‌وگوی گئورگی گولسیانی را با ایسنا می‌خوانید:

* ابتدا درباره پرسپولیس صحبت کنیم. سه سال در پرسپولیس بودی و در نهایت شرایط به گونه‌ای رقم خورد که پارسال این تیم عملا نتوانست جامی کسب کند. شرایط چطور رقم خورد؟

فصل سختی برای ما بود. اول فصل با یک مربی شروع کردیم و طی فصل دچار تغییرات شدیم. اول گاریدو، بعد کریم و بعد هم آقای کارتال. مهم‌ترین نکته‌ای که باعث شد که پرسپولیس در فصلی که گذشت نتیجه نگیرد، بازی نکردن در ورزشگاه آزادی بود چرا که وقتی پرسپولیس در آزادی بازی نکند، از ذهنیت برنده بازیکنان کم می‌شود. به همین دلیل بازی نکردن در آزادی لطمه زیادی به پرسپولیس زد.

* در ابتدای فصل آقای گاریدو سرمربی پرسپولیس شد و فشار زیادی روی او بود. شرایط نتایج هم به گونه‌ای پیش رفت که پرسپولیس عملا آسیا را از دست داد. به نظرت گاریدو از نظر فنی مربی خوبی بود؟

گاریدو مربی خوبی بود اما وقتی به عنوان یک خارجی برای اولین بار به ایران می‌آیید، کار خیلی سختی در پیش دارید. ضمن این که باید خوش شانس هم باشی. گاریدو لحظات خوب و بد مختلفی در پرسپولیس تجربه کرد. من هم لحظات خوبی با او داشتم اما همانطور که گفتم، برای یک فرد خارجی که به فوتبال ایران آمده، خوش شانسی هم لازم است.

وقتی شما چنین سوالی می‌پرسید، منتظر یک جواب خاص هستید اما این سوال جواب مشخصی ندارد. ما همان بازیکنان فصل قبل بودیم که روی کرنر و ضربات ایستگاهی هیچ گلی نخورده بودیم. این خیلی منطق ندارد که ایرادات را به بازیکان ارتباط بدهیم. جزئیاتی وجود دارد. در ضربات ایستگاهی شما نیاز به دیسیپلین و نظم و حتی خوش‌شانسی دارید. اینکه در ضربات ایستگاهی نظم داشته باشید خیلی مهم است و هر کسی باید وظیفه خود را به خوبی انجام بدهد. گاهی وقت‌ها وقتی روی فرم نباشید ممکن است که این اتفاق رخ بدهد که روی ضربات ایستگاهی گل بخورید. اگر بخواهیم گاریدو را به خاطر این موضوع سرزنش کنیم درست نیست چون همان تعداد گل را بعدها و زمان آقای کارتال هم خوردیم. اگر بخواهیم بازیکنان را سرزش کنیم باز هم درست نیست  چون با همین بازیکنان قبلا روی ضربات ایستگاهی گل نمی‌خوردیم. اینکه درباره ضربات ایستگاهی از ما سوال می‌شود، سوال خوبی است اما واقعیت این است که هیچ جواب مشخص و منطقی‌ای برای آن وجود ندارد. من نمی‌توانم بگویم به این دلیل یا آن دلیل ما روی ضربات ایستگاهی گل خوردیم. شاید نظم و انضباط تیمی ما تغییر کرده بود.

واقعیت این است که کارتال از آن چیزی که واقعا بود، بزرگ‌تر نشان داده شد. شاید او مربی خوبی بود اما اصلا مربی تراز اول نبود* می‌خواهم درباره کارتال هم صحبت کنیم. وقتی بقه پرسپولیس آمد خیلی‌ها انتظار داشتند شرایط تیم تغییر کند. شرایط کار با کارتال چطور بود؟

اول باید بگویم که او از فرهنگ ترکیه آمده بود. او در فنرباغچه مربی بود که تیم بزرگی بود اما برای اولین بار به عنوان یک خارجی در یک کشور دیگر کار می‌کرد و به عنوان یک مربی بزرگ سرمربی یک تیم بزرگ شده بود اما واقعیت این است که کارتال از آن چیزی که واقعا بود، بزرگ‌تر نشان داده شد. شاید او مربی خوبی بود اما اصلا مربی تراز اولی نبود. او ساعت‌های زیادی از روز را صرف کارهای تیم می‌کرد اما باید بگویم من هیچ تفاوتی نسبت به قبل حس نکردم. وقتی بخواهیم درباره کیفیت صحبت کنیم هیچ چیزی مثبت نشد. اگر بخواهم مثال بزنم باید به زمان اوسمار اشاره کنم. وقتی اوسمار آمد همه چیز به شکل مشخص تغییر کرد. منظورم این است که شکل بازی، روحیه تیمی، نتایج، جو رختکن و زمین در تیم ما کامل تغییر کرد. این‌ها در دوره اوسمار خیلی ملموس حس می‌شد. چون وقتی مربی جدید می‌آید باید انرژی جدید با خود بیاورد تا سایرین این انرژی را حس کنند. درست است که او (کارتال) با خود یک انرژی آورد اما بخواهم درست توصیف کنم، کارتال یک مربی دیکتاتور بود. مثل یک پادشاه، یا شاید مثل آتاتورک. یک دیکتاتور مثل همین‌ها بود. او (کارتال) می‌خواست خود را در پوزیشن یک دیکتاتور قرار دهد. این نظر صادقانه من درباره کارتال است.

* پارسال پرسپولیس سه جام را از دست داد و در لیگ نخبگان آسیا هم نتوانست از گروه صعود کند. این درحالی است که سال‌های قبل جام‌های متعددی به دست آورده بود. دلیل ناکامی پارسال را در چه می‌دانی؟

درباره این سوال هم پاسخ مشخصی وجود ندارد. بازیکنان همان بازیکنان قبلی بودند اما یک سری جزئیات در باشگاه داری وجود دارد. باشگاه مثل یک عضو زنده بدن است. مثل بدن ممکن است یک سری شرایط تغییر کند. یک سری فاکتورها در باشگاه‌ داری وجود دارد. مثلا استادیوم، مربی و برخی جزئیات دیگر مانند شرایط تمرینی نیاز به بررسی دارند. ما اوایل فصل زمین تمرین درستی نداشتیم و نکته بعدی این است که شما نمی‌توانید هر سال قهرمان بشوید. درست است که هواداران انتظار دارند ما هر سال قهرمان لیگ، جام حذفی و سوپرجام بشویم اما پارسال مشکلاتی داشتیم. دلایل منطقی وجود داشت که ما با این نتیجه فصل را به پایان ببریم.

باید بگویم با حضور کارتال من هیچ تفاوتی نسبت به قبل حس نکردم. وقتی بخواهیم درباره کیفیت صحبت کنیم هیچ چیزی مثبت نشد* یکی از مسائلی که گفته می‌شد فصل قبل در پرسپولیس وجود دارد، اختلاف بین بازیکنان بود. واقعا در رختکن پرسپولیس چه خبر بود؟

اصلا هیچ تنشی در رختکن نبود اما بودند بازیکانی که مثلا یکی از آنها می‌گفت من می‌خواهم کاپیتان باشم و بازیکن دیگری هم می‌گفت من باید کاپیتان باشم و از طرف دیگری هم مربی گزینه دیگری را برای کاپیتانی داشت. البته این اختلاف نظرها در همه رختکن‌ها وجود دارد و موضوع خاصی نیست. درست است که اختلاف نظرها وجود داشت اما موضوع خاصی نبود. ما فضای خوبی در رختکن داشتیم و نمی‌توانم چیز بدی از رختکن تیممان بگویم.

* سه سال را در پرسپولیس حضور داشتی و جام‌های متعددی به دست آوردی و در نهایت هم جدا شدی. از آن سال‌ها بگو.

هر ثانیه که در پرسپولیس گذراندم برایم خاص و ویژه بود. صادقانه بخواهم بگویم وقتی الان از پرسپولیس جدا شده‌ام و تیم ندارم، برایم سخت است که روند خود را ادامه بدهم. پرسپولیس هر روز به من انرژی می‌داد. الان که از پرسپولیس جدا شدم از نظر قلبی برایم سخت است که با تیم دیگری ادامه دهم. تصور کنید از یک تیم معمولی با تماس می‌گیرد و می‌گوید سلام گئورگی، چطوری؟ دوست داری به تیم ما بیایی؟ در این مواقع قلبم اصلا برای آنها نمی‌زند. قلبم نمی‌تواند با آنها باشد. پرسپولیس در قلب من است. این موضوع در فوتبال پیش می‌آید که یک مربی شما را می‌خواهد و مربی دیگری می‌آید و شما را نمی‌خواهد. این قانون فوتبال است و موضوع خاصی نیست. فعلا خودم را بانگیزه نگه می‌دارم که بتوانم ادامه بدهم. هر روز، نزدیک به ۶ ساعت تمرین می‌کنم. بدون توقف و این انگیزه من است. خودم را برای آینده آماده می‌کنم تا به یک تیم عادی بپیوندم. امسال سال جام‌جهانی است و گرجستان هم بازی‌های مهمی در ماه‌های پیش رو در مقدماتی جام‌جهانی دارد. باید با بغارستان، اسپانیا و ترکیه بازی داریم که بازی‌های مهمی برای ما هستند.

* فکر می‌کنی اینکه کارتال اهل ترکیه بود و تو ملیت گرجستانی داشتی در تصمیمش برای اینکه در لیست مازاد قرار بگیری نقش داشت؟

قطعا این موضوع تاثیرگذار نبود و یک موضوع غیر ممکن است. اول از همه او (کارتال) سرمربی تیم ملی ترکیه نیست. البته می‌خواهد سرمربی تیم  ملی ترکیه بشود و اگر بخواهد به این خواسته برسد شاید بهتر باشد ما مقابل ترکیه برنده شویم تا شاید ونچنزو مونتلا را اخراج کنند و کارتال سرمربی تیم ملی ترکیه شود. البته فکر نمی‌کنم این اتفاق بیفتد چون کارتال در حد سرمربی‌ گری تیم ملی ترکیه نیست. اگر یادتان باشد وقتی کارتال با پرسپولیس قرارداد بست، اولین بازی که نگاه می‌کرد بازی پرسپولیس و تراکتور بود که من در آن بازی گلزنی کردم و ما بازی را دو بر صفر در استادیوم آزادی بردیم. از همان اول که کارتال را دیدم او اصلا با من صحبت نمی‌کرد و به من انگیزه نمی‌داد و نکته‌ای را هم نمی‌گفت. او از اول انگیزه من را پایین آورد. ضمن این که شما نمی‌توانید نام هیچ بازیکنی را بیاورید که زیر نظر کارتال پیشرفت کرده باشد. همه بازیکنان زیر نظر کارتال پس رفت کردند. مصدومیت‌هایی داشتم که باعث شد برخی بازی‌ها را از دست بدهم اما به غیر از آن همیشه آماده بوده‌ام. با این حال خیلی وقت‌ها از خودم می‌پرسم که کارتال چرا نخواست قرارداد من تمدید شود. سوالی که جوابی برایش ندارم. البته یکی در باشگاه پرسپولیس به من گفت که شاید به خاطر مصدومیت زانویت است. درست است که زانوی من مصدوم است اما این مصدومیت ۸ سال است که وجود دارد ولی هیچ بازی‌ای را به خاطر مصدومیت زانو از دست ندادم. خیلی از زانوی خودم مراقبت می‌کنم. خانه من تقریبا مثل یک مرکز پزشکی شده است. وقتی می‌گویم می‌توانم بازی کنم، واقعا می‌توانم بازی کنم.

* پس با این شرایط دوست داشتی در پرسپولیس بمانی. درست است؟

قطعا دوست داشتم یک فصل دیگر بمانم. به خاطر تیم ملی گرجستان و پرسپولیس. برنامه داشتم بعد از یک فصل و شاید دو فصل دیگر از فوتبال خداحافظی کنم. انگیزه من این بود که با پرسپولیس قهرمان بشوم و با گرجستان به جام‌جهانی صعود کنم. اما الان نمی‌دانم باید چه کار کنم. یک روز برنامه‌ای برای فردا دارید اما بعد می‌بینید همه چیز تغییر کرده است.

فصل قبل یکی از آنها می‌گفت من می‌خواهم کاپیتان باشم و بازیکن دیگری هم می‌گفت من باید کاپیتان باشم و از طرف دیگری هم مربی گزینه دیگری را برای کاپیتانی داشت. البته این اختلاف نظرها در همه رختکن‌ها وجود دارد* به عنوان یک بازیکن خارجی که با پیراهن پرسپولیس به رکورد ۱۰۰ بازی رسیدی، از تو تقدیر نشد و حتی پیراهنی هم از طرف باشگاه نگرفتی. دلیلش چه بود؟

درست است، من آن اتقاق را دوست نداشتم. وقتی بازیکن جدیدی می‌آید با دست گل به استقبالش می‌روند و به او خوش‌آمد می‌گویند اما وقتی از باشگاه می‌روید گلی در کار نیست. آن بازی صدم من به عنوان یک بازیکن خارجی برای پرسپولیس بود. آنجا یک تیشرت آماده بود برای اینکه به من داده بشود و من فکر می‌کردم این تیشرت را قبل از بازی‌، بین دو نیمه و یا حتی بعد از بازی به من می‌دهند چون در آن بازی برنده شده بودیم اما وقتی بعد از بازی به رختکن رفتم و دوش گرفتم و در حال خارج شدن از رختکن بودم، مدیری از باشگاه آمد و تیشرت صدمین بازی را در یک پلاستیک به من داد. من اصلا آن تیشرت را نگرفتم و آن را همان جا رها کردم. الان هم آن تیشرت را ندارم. وقتی بازیکنی رکوردی را ثبت می‌کند و احتمالا برنامه‌ای برای تمدید قراردادش نیست، فرصت خوبی است در آخرین بازی و وقتی ۱۰۰ بازی انجام می‌دهد به او مقابل هواداران یک تیشرت بدهید. آنها (مدیران باشگاه پرسپولیس) گفته بودند ما برنامه داشتیم به گولسیانی تیشرت بدهیم اما چون در آن بازی نتیجه نگرفتیم این کار را نکردیم اما این موضوع درست نیست و آنها یادشان رفته بود. آنها اصلا فکر نکرده‌ بودند چه کاری باید انجام بدهند.

* الان چه کاری انجام می‌دهی؟ آیا از تیم‌های ایرانی پیشنهادی داری؟

الان روزهای من اینطور شروع می‌شود. ۸ صبح بیدار می‌شوم، صبحانه می‌خورم و برای تمرین به بیرون می‌روم و بعد ساعت ۶ به خانه برمی ‌گردم. از صبح تا عصر فقط تمرین می‌کنم. قبلا چنین کاری نکرده بودم اما وقتی تیمی ندارید باید طوری تمرین کنید که خود را آماده نگه دارید و انگیزه خود را حفظ کنید. این برای من هم اتفاق افتاده است. من یک جنگجوی بزرگ هستم و نمی‌خواهم تسلیم شوم. برای همین می‌خواهم به ایران برگردم چون ایران کشور دوم من است. اگر پیشنهاد خوبی از ایران داشته باشم شاید برگردم. اجازه بدهید ببینیم چه می‌شود.

* برای هواداران پرسپولیس چه پیامی داری؟

من پیام‌های زیادی از هواداران پرسپولیس دریافت کردم که انقدر زیاد بود نمی‌توانستم به همه جواب بدهم. می‌خواهم از همه آنها تشکر کنم. آن‌ها پیام‌های خوب و احساسی برای من فرستادند و احساس کردم که من را از صمیم قلب دوست دارند. مهمان نوازی آنها به من ثابت کرد من را دوست دارند. از این فرصت استفاده می‌کنم و به هواداران پرسپولیس می‌گویم که ممنون از اینکه از من حمایت کردید و خانواده من را دوست داشتید. دوره‌ای که در پرسپولیس بودم را فراموش نمی‌کنم و امیدوارم دوباره هواداران پرسپولیس را ببینم. اگر به عنوان بازیکن نشد، به عنوان مربی. هیچکس نمی‌داند در آینده چه رخ می‌دهد.

  • منبع خبر : ایسنا