به گزارش حاشیه ورزش «از یک بازی تدارکاتی باید فقط پی به اشکالات برده و نقاط ضعف را عنوان کنیم»؛ این مخلص کلام جلال چراغپور است که برخلاف خیلیها که برای خوشایند هواداران سعی میکنند خیالبافی کرده و رویافروشی کنند؛ همیشه با واقعیتها و فکتهای حقیقی درباره اتفاقات فوتبالی صحبت میکند. حالا هم او معتقد است که باید تمام وجودمان و قلبمان برای بازی با انگلیس بتپد و خدا خدا کند که در این دیدار اتفاقات دیدار با آلمان تکرار نشود.
گفتوگو با چراغپور بعد از اردوی تیم ملی در اتریش و دستاوردهای آن را تا انتها بخوانید.
صحبت را از تفاوتهای تیم ملی دوران اسکوچیچ با دوران کیروش آغاز کنیم. چه تفاوتهای مشهودی از لحاظ فنی قابلدرک است؟
در وهله اول باید ببینیم اصلا این سوال درست است؟ یعنی اینکه اصلا تفاوتی وجود داشته است؟ باید اول به این سوال پاسخ بدهیم که آیا تیم ملی ما با هر مربی دیگری هم میتواند متفاوت بازی کند؟ اصلا ظرفیت تفاوت در این تیم وجود دارد؟ بهطور مثال صحنهای که مرتضی پورعلیگنجی توپ را وارد دروازه خودی میکند، آیا اگر کیروش روی نیمکت نباشد و شما یا من یا هر کس دیگری مثل اسکوچیچ و ویلموتس روی نیمکت باشد؛ کیفیت بازیکنی مانند پورعلیگنجی تغییر میکند؟ اینها سوالات من هستند. یا آن توپی که محمدحسین کنعانی زادگان از درون دروازه و روی خط گل درآورد، اگر کیروش سرمربی تیم ملی نبود، ازلحاظ کیفیت کاری برای این بازیکن تفاوتی داشت که بخواهد این آکروبات تکنیک را انجام بدهد یا ندهد؟ پس یکچیزهایی در تیم ملی وجود دارد که با هر مربی دیگری هم تکرار میشود و لاجرم همیشگی و به همین نحو است، درواقع هر مربی دیگری هم بالای سرش باشد همین است. یعنی گسست دفاعی ما با هر مربی دیگری هم به همین شکل است. شما ببینید حریف در بازی آخر چند شوت به سمت دروازه تیم ملی روانه کرد؟ چند بار از روی نقطه کرنر خطرساز شدند؟ یا در همین دیدار آخر مانه چند بار پاس خطرناک داد، تازه چندین پاس او در وسط زمین هم لو رفت و به خیر گذشت. بااینحال چقدر راحت پاس میداد و چقدر راحت حرکت میکرد؟ سوال اصلی این است که اگر کی روش نبود و مثلا اسکوچیچ بود، آیا در میانه زمین بازیکنی مانند عزتاللهی بازهم آنطور ادا درمیآورد و بیرون میرفت یا به شکل دیگری رفتار میکرد؟ یا اصلا با هر مربی دیگری چه اتفاقی میافتاد؟
با همه این تفاصیل این سوال اصلی هم مطرح میشود که با کیروش روند رو به بهبود بوده یا خیر؟
درهرصورت این مسلم است که هر دو مربی دو تفکر متفاوتی دارند؛ یک مربی میگوید بزن زیرش و یکی میگوید نزن و یکی میگوید بلند بازی کن و یکی میگوید کوتاه؛ اما ظرفیت، گنجایش، میزان مهارت و خلاقیت در تیم ملی با هر مربی ثابت است و با تغییر مربی تغییر نمیکند. هرچند چیزهای دیگر دراینبین مسلما تغییر میکند.
نکات امیدوارکنندهای که باعث میشود تا مردم در جام جهانی با امیدواری بیشتری بازیهای تیم ملی فوتبال ایران را دنبال کنند چه مسایل و نکاتی هستند؟
شما مصاحبههای مربیان بزرگ را نگاه کنید. برای هر مقطعی پروژههای مرتبط با همان مقطع ایجاد میشود. الان ما در پروژه بازیهای تدارکاتی و اردوی تدارکاتی برای آمادهسازی هر چه بهتر حضور در جام جهانی هستیم، چرا پروژهای که ما داریم تعریف میکنیم، از تلویزیون گرفته تا کارشناسان امر میگویند ما از دو بازی مقابل اروگوئه و سنگال ۴ امتیاز کسب کردیم؟ این صحبت اصلا یعنی چی؟ مگر بازی دوستانه امتیاز دارد و از کی امتیاز دارد که ما نمیدانیم؟ چه چیزی باعث میشود که یک کارشناس در تلویزیون از یک برد و یک مساوی در بازی دوستانه بگوید ماحصل آن ۴ امتیاز بوده است؟! چرا گوینده تلویزیون میگوید دستاورد خوبی از اردوی اتریش بهدستآمده چون از ۲ بازی ۴ امتیاز کسب کردیم؟ یکی به آنها بگوید آخر مرد حسابی این پروژه برای امتیاز گیری نبوده و این حرفها اصلا معنایی پیدا نمیکند. شاید برخی خوابنما شده باشند. اینها بازیهای تدارکاتی هستند و امتیاز گیری در آن اصلا معنایی ندارد. بروید ببینید تیمهای دیگر با بازیهای تدارکاتی چه برخوردی میکنند؟ آنها نقاط ضعف و مشکلات خود را حل میکنند. همه وجودشان را برای بردن نمیگذارند و همه دستشان را رو نمیکنند اما ما دو بازی کردیم که طی آنهمه دستمان رو شده است. حتی تعویضهایی که قرار است انجام بدهیم را هم حریفان حفظشدهاند. ایکاش کادر فنی یک مقدار اسرار تیم را پیش خودشان حفظ میکردند. این در حالی است که تیم ملی از دیدگاه برخی همه وجودش را گذاشت تا از دو دیدار تدارکاتی ۴ امتیاز به دست بیاورد! این ۴ امتیاز را میخواهد چهکار و اصلا به چهکاری میآید؟ شاید من متوجه نمیشوم و این اساتید درک بهتری دارند؟
درهرصورت این وضعیتی که الان وجود دارد و تا کمتر از دو ماه دیگر باید با کیروش عازم قطر شده و اولین دیدار خود را با انگلیس انجام بدهیم. در گروه سختی هستیم که ازلحاظ سیاسی هم برایمان حایز اهمیت است. نمیخواهید یک مقدار امیدوارکنندهتر صحبت کنید؟
اولا میخواهم بگویم که یک سری مباحث واقعیت هستند و باید این مسایل را در این فرصت عنوان کرد. یک سری هستند که با توهم و ایجاد توهم و حرفهای غیرواقعی میآیند و یک سری انتظاراتی را در جامعه طرفداران فوتبال ملی درست میکنند که اگر این حرفها را در تنهایی به آنها بزنید در پاسخ میگویند نمیشود واقعیت را گفت و باید به مردم یکچیزی گفت که مثبت باشد. اما من میگویم بیاییم و یکجور دیگر فکر کنیم. اینطور فکر کنیم که ما ظرفیتمان این است که واقعیتها را ببینیم و بترسیم اما باید قلبمان برای روز بازی و شروع مسابقه با انگلیس بتپد. شما حتما بازی انگلیس مقابل آلمان را دیدهاید که چطور انگلیس ۲ بر صفر عقب بود و کامبک زد و ۳ بر ۲ جلو افتاد؟ هرچند اگر گلر انگلیس آن اشتباه را نمیکرد شاید بازی را هم میبرد. این انگلیسیها همیشه گلرهای خامی دارند و مطمئن باشید اگر گلر آلمان یا هر کشور دیگری بود، توپ به همین راحتی از دست و پایش درنمیآمد که در ریباند تبدیل به گل شود! به این موضوع هم کاری نداریم اما دیدید که چطور نتیجه ۲ بر صفر تبدیل به ۳ بر ۲ شد؟ مگر حریف انگلیس، تیم ملی آلمان نبود؟ خدا میداند که در بازی با ایران چه اتفاقاتی خواهد افتاد. به شخصه وقتی این صحنهها را دیدم از خدا خواستم تا چنین اتفاقاتی در ۱۵ دقیقه یا ۲۰ دقیقه ابتدایی بازی بر سر ما نیاید. الان شما معتقدید که مثلا خدا نکند چنین بلایی سر ما بیاید را نباید بگویم، چون مردم شاید بترسند؟ اما من معتقدم بهتر است که آماده باشند و بترسند تا اینکه من نوید چیز دیگری بدهم.
- منبع خبر : حاشیه ورزش