به گزارش حاشیه ورزش ، هنوز تیمی در ایران روی کار نیامده که از دوران خصوصیسازی آن بیشتر از پنج سال بگذرد و بتواند صحیح و سالم از طوفان مشکلات اقتصادی و فوتبالِ بدون درآمد ایران، جان سالم به در برد!
موفقترین تیمهای خصوصی هم با وجود میلیاردها تومان سرمایه طی سه تا چهار سال به زانو در آمدهاند و مدیران خوشبین بخش خصوصی با کوهی از بدهی و تقریبا در آستانه انحلال و تعلیق، تیم را به حال خود رها کردند و راهشان به سمت بازار اقتصادی دیگری کج کردهاند.
این یک خیال خام است که کسی تصور کند اگر مالکان متمولی مانند آبراموویچ در چلسی، شیخ منصور در منچسترسیتی، ناصر الخلیفی در پاری سن ژرمن، خانواده گلیرزها در منچستر یونایتد و … از سرمایه گذاری شخصی خود به سود کلان رسیدهاند، پس در ایران هم میتوان روی فوتبال پولهای کلان سرمایهگذاری کرد. در واقع فوتبال ایران مانند چاه ویلی است که هر چه داخل آن پول بریزید پر نمیشود و قرار نیست روزی تراز مالی تیمها مثبت شود!
* تراکتور؛ قربانی پر سر و صدا
تراکتور آخرین قربانی خصوصیسازی است. زنوزی که با سروصدای زیادی تراکتور را تحویل گرفت، مدتی است تیم را رها کرده و دیگر خبری از او نیست. تیم پرطرفدار میلیونها هوادار، حالا بی صاحب مانده با نمایشهای دراماتیک بازیکنان، مربیان و مدیران باشگاه، در سرگردانی محض به سر میبرد و با لشگری نصفه و نیمه راهی لیگ قهرمانان آسیا شد.
دیگر خبری از بمبهای آنچنانی نیست و تراکتور به زحمت ۲۰ بازیکن جوان و باتجربه را در اختیار دارد و مدیران ارشد ورزش آذربایجان شرقی در حالی یافتن راه نجات برای خروج این تیم از بحران هستند تا تراکتور مانند سایر تیمهای خصوصی از جمله ماشینسازی، به سمت سقوط و انحلال پیش نرود.
البته درباره تراکتور نباید فقط به مسائل و مشکلات مربوط به بخش خصوصی و عدم درآمدزایی اشاره کرد. این باشگاه اگر امروز به شرایطی رسیده که تا آستانه انحلال و تعلیق پیش میرود مقصر اصلیاش زنوزی است. اوست که اجازه نداد این تیم روی آرامش به خود ببیند و با تغییرات مکرر، همواره فضا را برای این باشگاه و تیم فوتبالش آشفته کرد.
* خصوصی سازی یا مرگ تدریجی؟
پیش از این هم تیمهای دیگری از بخش خصوصی به مرحله نابودی رسیدهاند و این برای نخستین بار نیست که یک تیم خصوصی نمیتواند در ایران دوام بیاورد. در فوتبالی که قیمتها به طور سرسامآوری بالا میرود و از طرفی درآمدی وجود ندارد، همه مالکان خصوصی محکوم به شکست هستند چرا که اصلیترین منبع درآمد تیمها یعنی حق پخش تلویزیونی عملا صفر است و حتی برخی از تیمها در سایر رشتهها مجبورند برای نمایش مسابقاتشان، هزینه هم بکنند.
با این اوصاف عجیب نیست که اکثر تیمهای خصوصی در ایران به مرز نابودی کشانده شدهاند. آخرینشان شهرخودرو است اما ممکن است تا پایان این فصل به شمار تیمهای خصوصی و ورشکسته افزوده شود؛ کما اینکه دیگر خبری از خریدهای آنچنانی در تراکتور نیست و نساجی هم برای بقا دست و پا میزند چرا که ابتدای فصل نتوانست بازیکنان مدنظر و مناسب را در بازار متلاطم نقل و انتقالات جذب کند.
سرنوشت تیمهایی مانند نفت تهران، راهآهن، شیرینفراز، استیلآذین، استقلال اهواز، سیاهجامگان، گهر دورود و … مطمئنا پاسخی قانع کننده برای هر سرمایهدار بخش خصوصی است ولی افسوس که فوتبال وسوسه کننده است.
سادهتر باید گفت که خصوصی سازی در لیگ برتر ایران تاکنون محکوم به نابودی و شکست بوده و تا به حال کسی از این آزمون سربلند بیرون نیامده و در پایان سرمایه و اعتبار مالکان تیمهای خصوصی و رویای هواداران از بین میرود.